آدرینآدرین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

دنیای فرشته کوچک ما

ای خدا چقدر آمپول

1390/8/27 21:20
نویسنده : روژین
249 بازدید
اشتراک گذاری

روز بعد از به دنیا اومدن عزیز دلم که تو باشی رفتیم خانه مادربزرگت (مامان افسانه) خانه خودمان کرج است و تو تهران به دنیا آمدی و برای گرفتن شناسنامه و آزمایشاتت باید تهران میماندیم یک هفته خانه مادر بزرگت ماندیم که از اینجا از مادر بزرگت تشکر میکنیم مامان افسانه بهت زحمت دادیم دستت درد نکند .قلبماچ

عزیز دلم از موقعی که به دنیا اومدی وقت سر خاراندن ندارم شبها که تو بیداری و مامان همراه تو بیدار است و روزها تو خوابی و مامان عادت به خواب روز ندارد و روز کسل و خسته هستم.اوه

توی بیمارستان واکسنهای مرحله اول تولدت را تزریق کردند . روز دوم تولدت من و بابایی تو را بیمارستان بردیم که تست زردی بگیرند دکتر گفت همین الان بچه را ختنه کنید بهتر است . تو را بردند برای ختنه عزیزم مامانی داشت دق میکرد و گوله گوله اشک میریخت . بعد از انجام ختنه تو را آوردند پیش من خیلی با وقار و نجیب تو بغل مامانی ساکت و خسته به مامان نگاه میکردی .استرسگریه

جواب تست زردی را دادند زردی تو 12 بود چون گروه خونی مامان منفی و گروه خونی تو مثبت است باید آن شب تو را در بیمارستان زیر دستگاه مخصوص میخواباندند . عزیز دلم آن شب من و تو در بیمارستان بودیم و فردا صبح ترخیصت کردند.زردی کم شده بود ولی کامل خوب نشده بود.گریه

عزیزم بابا میخواست برات شناسنامه بگیرد ولی قبل اینکه بهت شناسنامه بدند باید آزمایش تیروئید بدی روز بعد از ترخیص شدن از بیمارستان تو را بردیم آزمایش تیروئید بدی وای خداااااااااا دوباره باید آمپول . دکتر گفت بعد از 12 روز دوباره باید تست تیروئید تکرار شود .گریهاوه

فردا دوباره تست زردی باید می دادی مامانی خیلی ناراحت است که نی نی کوچولوش باید اینقدر درد بکشد ولی ته دلش دعا میکند انشا الله درد همین دردهای واکسن و آزمایشها باشد و جواب همه آزمایشها منفی باشد . یعنی همه چیز خوب و نرمال باشد .چشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)