دنیای فرشته کوچک ما

هوراااااااااااااااااااااااااااااااا جگر گوشه ام پاره تنم نفسم  امروز سینه خیز رفتی جلو اون هم به اندازه نیم متر خوب این برای شروع خیلی خوبه عسلم . چند وقته داری به سختی تمرین میکنی به صورت شنای پروانه دست و پا بالا و سعی میکنی به جلو حرکت کنی اما امروز تونستی جلو بری جیگر مامان موفقیتت رو تبریک میگم وروجک کوچولو به امید موفقیتهای بعدیت بوس بوس بوس راستی عسلم این مدت خیلی جیغ و داد میکشی مامانی اگه زود نیاد سرش داد میزنی البته این برای جلب توجه من وبابایی نسبت به خودته که امر طبیعیه راستی وروجکی شدی که دومی نداره یه وروجک بامزه روزی که مامان و بابا رفتند بیرون تو موندی خانه مادر بزرگت. مادر افسانه و عمه دو تایی با ...

هوراااااااااااااااااااااااااااااااا جگر گوشه ام پاره تنم نفسم  امروز چهار دست و پا راه رفت به اندازه نیم متر خوب این برای شروع خیلی خوبه عسلم . چند وقته داری به سختی تمرین میکنی به صورت شنای پروانه دست و پا بالا و سعی میکنی به جلو حرکت کنی اما امروز تونستی جلو بری جیگر مامان موفقیتت رو تبریک میگم وروجک کوچولو به امید موفقیتهای بعدیت بوس بوس بوس راستی عسلم این مدت خیلی جیغ و داد میکشی مامانی اگه زود نیاد سرش داد میزنی البته این برای جلب توجه من وبابایی نسبت به خودته که امر طبیعیه راستی وروجکی شدی که دومی نداره یه وروجک بامزه روزی که مامان و بابا رفتند بیرون تو موندی خانه مادر بزرگت. مادر افسانه و عمه دو تایی با هم متحد شدند ...

عزیز دل مامانی یه بار آخرهای دو ماهگی برای مامانت قهقه زدی ولی دیگه تکرار نشد تا پریروز چند بار برام قهقه زدی داشتم از خوشحالی غش میکردم جیگرم . امروز بلندت کرده بودم و از بالای سرم داشتم تکونت میدادم با قهقه من قهقه میزدی ای جوووووووووووون. دیروز رفتیم خونه مادربزرگ افسانه خیلی ازت تعریف کردند گفتند عجب پسر خوش اخلاقی  به به به به   ...

آدرین با دستهای کوچکت دستهای بابایی را با تمام متعلقاتش چنان گرفته بودی و ناخنهایت را در گوشت بابایی فرو برده بودی که بابایی از درد هم داد  میزد هم غش غش میخندید بعد از چند دقیقه تلاش من و بابایی تونستیم دست کوچکت را از بابا یی جدا کنیم ...