عزیز دلم تو این مدت که رفتیم سنندج فامیل آمدن دیدنت و چه الان که چند تا مهمونی رفتیم همه از آقا بودنت محترم باشخصیت بودنت حرف می زنن . برای اینکه توی جمع همه حرف میزنن تو هم میشینی با زبان خودت اظهار نظر میکنی . شبها مثل یک قناری برای چراغ خونه آواز میخونی لامپهای خونه رو نگاه میکنی و میزنی زیر آواز مثل یه قناری خوش صدا .زیاد تو جمع مامان و بابا را اذیت نمیکنی ولی خدا نکنه فقط من و تو خونه باشیم دوست داری مرتب کنارت باشم. از وروجک بودنت تعریف کنم که دست و پاهاتو به سرعت بالا و پایین میبری تا میذارمت زمین فوری غلت میزنی و دست و پا میزنی. یه ثانیه چیزی به دستت برسه فوری میگیریش و میذاری تو دهنت. یه بار بردمت دم ظرفشویی که صورتت رو بشورم تو ...